که آفتاب بیاید
نیامد
شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانهای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش می ریخت
که آفتاب بیاید
نیامد
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد
چو گرگ زوزه کشیدم، چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم،
شبانه روز دریدم، دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
چه عهدِ شومِ غریبی! زمانه صاحبِ سگ؛ من سگش
چو راندم از درِ خانه ز پشت بامِ وفاداری درون خانه پریدم که آفتاب بیاید
نیامد
کشیدهها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو
چو آمدم به خیابان
دو گونه را چُنان گدازهی پولاد سوی خلق گرفتم که آفتاب بیاید
نیامد
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچههای جهان را
ولی گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست نه در حضور غریبه نه کنجِ خلوتِ خود گریستن نتوانستم
که آفتاب بیاید
نیامد
رضا براهنی
نوع پارچه : ۱۰۰٪ پنبه
نوع چاپ : سیلک اسکرین
قواره : بیسیک
راهنمای شستشو : با آب 30 درجه و دور کم و اتو به صورت پشت و رو
راهنمای سایز | عرض سینه | قد لباس |
M | 52 | 77 |
L | 56 | 78 |
XL | 59 | 80 |
XXL | 62 | 82 |
توجه! : با توجه به اینکه پروسه ی تولید توسط انسان ها انجام می شود امکان خطا تا ۱ سانتی متر وجود دارد.